به نام یزدان پاک
درود و سپاس
رویدادهای ایران باستان
6فروردین: 26مارس 530 پیش از میلاد کمبوجیه پس از آنکه پدرش کوروش بزرگ به جنگ ماساگت ها روانه شد در بابِل عنوان شاه یافت پس از هشت سال ماندگاری کمبوجیه در بابِل(از سال 538 تا 530 پیش از میلاد) بومیان آنجا وی را همچون فرمانروای خود پذیرفته بودند کوروش که روانه ی کارزار بر ضد ماساگت ها می شد، کمبوجیه را به هوشیاری شناخت و به او اجازه داد که عنوان رسمی(شاه بابل) را به کار ببرد بی درنگ پس از این اجازه کمبوجیه پس از انجام مراسم نوروز 26 مارس 530 پیش از میلاد دستان خداوند را در پرستشگاه گرفت و پادشاهی وی بر بابل رسمیت یافت.
ـ زاد روز اشو زردشت : در خورداد روز از ماه فروردین پسامبر ایرانی از مادر زاده شد و در سن سی سالگی در همین روز به پیامبری برگزیده شد.
7فروردین: 27مارس 538 پیش از میلاد کمبوجیه پسر کوروش بزرگ به پرستشگاه(نبو) در بابل رفت به هنگام ورود کمبوجیه به این پرستشگاه که در خیابان مقدس ایشتار در بابل قرار داشت سرپریستار(نبو) همراه با پریستاران دیگر، کمبوجیه را پذیرفتند؛ کمبوجیه به آنها پیشکش هایی معمول سال نو را هدیه کرد؛ آنگاه که کمبوجیه دستان نبو را گرفت، این بگ به او چوبدستی راستکاری را پیشکش نمود.
13فروردین: جشن سیزده، پایان مراسم نوروزی است که با چهارشنبه سوری و یا به روایتی با سده آغاز می گردد و به سیزده فروردین پایان می یابد، بسیاری از مراسمی که در جشن سیزده در ایران برگزار می شود معانی اساطیری تمثیلی دارد? شادی و خنده در این روز به معنی فرو ریختن اندیشه های تیره و پلیدی است، خوردن غذا در دشت، نشانه ی فدیه ی گوسپند بریان است که در اوستا آمده به آب افکندن سبزه های تازه رسته نشانه ی دادن فدیه به ایزد تسلسل آب آناهیتا و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت تمثیلی از پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلهاست، بنابر اساطیر ایراتی، عمر جهان هستی دوازده هزار سال است که پس از پایان این زمان با آمدن سوشیانت، پیروزی اهورمزدا و ریشه کن شدن اهریمن مسلم می شود؛ شاید نخستین 12 روز جشن نشانه ی زایش انسان هاست و روز سیزدهم و آغاز رهایی از جهان مادی،
17فروردین: روز هفدهم از هر ماه ایران باستان سروش نام دارد و مراسم دینی و جشن های ویژه ای در روز های هفدهم هر ماه برگزار می شده است که امروزه به فراموشی گراییده است، سروش روز بویژه در ماه فروردین از اعتبار ویژه ای در مراسم دینی برخوردار بوده که باشست و شو و به منعبد رفتن و نیایش کردن همراه بوده است؛ این روز را با روز باژ یعنی روز زمزمه به چم نیایش نیز می گفته اند.
19 فروردین: جشنفروردینگان،فروردگان؛ این جشن در روز فروردین، نوزدهمین روز از ماه فروردین برگزار می شده است، این جشن ویژه فروهرها می باشد؛ در این روز خانه ها را پاکیزه می کردند و همه جا را تمیز و آراسته کرده و گل و گیاه و نبات و آتش و چراغ روشن در خوان می نهادند و بدین ترتیب روان درگذشتگان را خشنود می کرده اند.
23فروردین: 12آوریل 244 میلادی تاجگذاری شاپور نخست ساسانی شاپور فرزند اردشیر نخست بر خلاف پدرش که به عنوان شاهنشها ایران اکتفا کرده بود خود را شاهنشها ایران و انیران را برای خود برگزید مراسم تاجگذاری برسنگ نگاره ای در نقش رجب نگاشته شده، شاپور سوار بر اسب نشان می دهد که حلقه ی پادشاهی را از خداوند اورمزد که او نیز بر اسب سوار است دریافت می دارد
25فروردین: 14آوریل 216 میلادی زاد روز مـانی ، در بابل مانی از نجبای ایران بود مادرش از خاندان شاهان اشکانی و پدرش فاتک نیز شاید از همین دودمان باشد، پدر مانی از مردم همدان بود که به بابل مهاجرت کرد؛ شاپور در آغاز نسبت به مانویان اظهار مساعدتکرد به همین مناسبت مانی یکی از کتب عمده ی خود را با نام شاهپورگان نام نهاد؛ شاپور نخست تنها ده سال در ممالک آسیای مرکزی سرگردان بود و گویا تا هند و چین نیز رفته و همه جا دین تازه خود را آگهی داد؛ پس از مرگ شاپور نخست در سال 271 میلادی پسر وی هرمزد نخست در سال 272 میلادی درگذشت و مانی توانست در مقابل دشمنی موبدان مقاومت ورزیده به ایران باز گردد با پادشاهی بهرام نخست برادر هرمزد (پادشاهی 272،درگذشت276) عرصه به مانی تنگ گردید، زیرا این پادشاه ساسانی مانی را بدست روحانیون زرتشتی واگذاشت.
2اردیبهشت: جشن اردیبهشتگان، این جشن در روز اردیبهشت از ماه اردیبهشت برگزار می شود، جشنی است بنام فرشته ی آتش و نور که بیماری را به کمک ادویه و خوراک درمان می کند، به نیایشگاه و پیشگاه شاهان رفتن و به جنگ و کارزار درآمدن در این روز نیک است.
8اردیبهشت: 28آوریل224 میلادی پیروزی اردشیر بابکان? نخستین پادشاه ساسانی بر اردوان پنجم واپسین پادشاه اشکانی و آغاز پادشاهی ساسانیان، هنگامی که اردوان پنجم از شورش اردشر آگاهی یافت والی خوزستان را فرمان داد که به جنگ اردشیر شتافته وی را با غل و زنجیر به تیسفون فرستد؛ اردشیر مهلت نداد و پس از آنکه شاز شاهپور شهریار اسفهان را سرنگون کرد رو به سوی خوزستان نهاد و شهریار آنجا را نیز سرنگون کرو و کشور وی را به گستره ی خود چسباند، سرانجام نبرد بزرگی میان اردشیر و اردوان در جلگه هرمزدگان در گرفت در این جنگ اردوان بدست اردشیر کشته شد و پادشاهی اشکانیان به پایان رسید.
16اردیبهشت: 6می 53 پیش از میلاد کراسوس برای جنگ با ایرانیان وارد حران شد، کراسوس که از اعضای شورای حکومت بود پس از تصمیم رومیان برای جنگ با ایرانیان روانه جنگ با ایرانیان گردید، ارد نخست(اشک سیزدهم) پادشاه اشکانی نیز سردار خود سورنا را به جنگ با او فرستاد، سورنا برای جنگ با کراسوس شتاب داشتی بگونه ای که سپاهیانش به حران رسیدند اجازه آسودگی به سربازان خود نداد و بیدرنگ بر رومیان تاخت ، رومیان بنا به آیین جنگی به گونه چارگوش در آمدند و در گرد پارتیان گرفتار شدند سواران کماندار به تاخت سپاه رومیان را تیر باران کردند، در روزهای نخست پوبلیوس فرزند کراسوس با چندی از سپاه به پارتیان یورش برد، در بازگشت برنامه ریزی شده پارتیان سپاه پوبلیوس به اندازه ای از لشگر دور شده که پارتیان بی باکانه برگشتند و همه ی سا روم را نابود ساختند.
22اردیبهشت: 12می 20پیش از میلاد بازگرداندن اسیران و پرچم های رومیان که در جنگ های پی در پی اشکانیان با کراسوس و آنتونیوس به پافشاری پادشاه روم اوکتاویوس اوگوستة این اسیرا و پرچم که با پیروزی های ایرانیان به دست سپاه ایران افتاده بود در زمان فرهاد چهارم(اشک چهارم) با فشار کنیزک زیبای رومی اش تئاموزا برای دوستی به رومیان بازگرداند، این کار برای رومیان که با آبروی انان در پیوند بود پیروزی بزرگ و سخاوتمندانه ای از سوی ایزانیان برای آنها بشمار می آمد که از برای همین دستور به شادمانی و برپایی جشن و برای بزرگداشت چنین روزی سکه زدند.
7خورداد: 28می 858 پیش از زاد روز دوستی هووخشتره پادشاه ماد با آلیات پادشاه لیدی؛ زمانی که هووخشتره گستره ی پادشاهی خود را تا آسیای کوچک به کرانه رود هالیس رسانید و درگیری با لیدی نیاز شده بود بپایان رسد، در این میان بهانه ای هم بدست آمد، آلیات از بازگرداندن چند تن سکایی که به گفته هرودوت در گاهپادشاه ماد گنه کار بودند و به وی پناه برده بودند، خودداری کرد؛ و در برابر پیام ها و تهدید های پادشاه ماد با نیرو و غرور ایستادگی کرد؛ در پایان دو سپاه با هم رو در رو شدند این جنگ 5سال بدرازا کشید و بدون آنکه بهره ای برای دو سو در بر داشته باشد با روخ داد یک ماه گرفتگی که برای دو سو نشان خشم خدایان بود بناچار دوستی را پذیرفتند در این پیمان مرز ماد و لیدی رود هالیس(قزل ایرماق کنونی در ترکیه) شد.
12خورداد: 2ژوئن 261 پیش از زاد روز درگذشت آنتیوخوس یکم پادشاه سلوکی؛ وی پسر سلوکوس نخست است که پس از کشته شدن پدر ش بسال 281 پیش از زاد روز به پادشاهی رسید، مادرش اَپامه ایرانی و از خاندان پارسی بود.
19خورداد: 9ژوئن 53 پیش از زاد روز شکست کراسوس از سپاه پارتیان در حران، کراسوس دچار سرگشتگی شد و با جا گذاشتن زخمیان و کشته ها آهنگ فرار و بازگشت به روم را کرد در این میان ایرانیان شامگاه دست از نبرد برداشتند، کراسوس در دشتی باتلاقی راه را گم کرد و در پی پیشنهاد گفتمان با سورنا سردار ایرانی بر اسبی او را سوار کردند تا به جایگاهش اورا بازگردانند؛ در برگرفتن سپاهیان پارت کراسوس را،؛ سپاهیان وی را بر گمان واداشت که با جنگ باید او را برهانند، کار بناچار درگیری کشید و کراسوس بهمراه بیست هزارتن از سربازان او در این نبرد کشته و ده هزار تن دیگر اسیر گشتند و به مرو کوچ داده شدند،
23خورداد: 13ژوئن 323 پیش از زاد روز مرگ اسکندر مقدونی ابالیش؛ لشگرکشی های فراوان اسکند سرانجام سپاه وی را از جنگ های پی در پی به ستوه آورد بگونه ای که او را از ستیزه گری و خونریزی های پی در پی شهر ها و سرزمین ها واداشت، خستگی ها و بی خوابی ها ها او را تا مرز دیوانگی کشاند در سال 324 در پایان کار او خشونت و خودکامگی او دامنگیر نزدیکترین سرداران او شد، در بازگشت به بابل در پی خستگی و بی خوابی و بسیاری در باده خواری و شهوت رانی بیمار شد و پس از ده روز بیماری در شامگاه در کاخ بختنصر مرد. او سیزده سال فرمانروایی و سی یک سال زندگی کرد.
30خورداد: 2ژوئن 363 پیش از زادروز از پای درآمدن یولیانوس پدشاه روم با زوبین سربازی ایرانی در نبرد ایران و روم؛ در زمان شاپور دوم ساسانی یولیانوس لشگری برای جنگ با ایران براه انداخت و به سوی بابل پیش راند و تا مرز سلوکیه و تیسفون هم رسید اما سپاه ایران راه را بر وی بند کرد و از سوی سرباز ایرانی کشته شد.
10تیر: یکم ژوئن217 پیش از زادروز شناسایی گئومات مغ(بردیای دروغین) به فرنام پادشاه هخامنشی، گئوماته پس از شورش 11مارس به همه ی ساتراپ های ایران پیک فرستاد و پادشاهی خویش را بآگاهی همگان رسانید وی به همه ی گروه های زیز فرمان پادشاهی هخامنشی دستور فرستاد که از سربازی و پرداخت باج و خراج سه سال بخشوده اند و یکی از برهان های پذیرش تند وی همین کار بود.
3شهریور: 25 اوت 1846 پیش از زادروز هنری راوالینسون، پژوهش پایانی خود را به همراه شماری از واژگان بی آوای پارسی باستان به نوشتار میخی که به فرنود همراه بودن با دو مصوت، گونه نوشتن آنها ناهمگن است و پیش از آن شماره ی کمی از آنان پیدا بود به لندن فرستاد.
12شهریور: 3 سپتامبر401 پیش از زاد روز نبرد کوناکساء رویارویی اردشیر دوم هخامنشی با برادر کهترش کوروش کوچک؛ در همان روز تاجگذاری اردشیر دوم با کینه جویی نافرجام برادرش کوروش کوچک روبرو شد اما با پافشاری مادرشان پروشات(پروزاتس) کوروش کوچک را بخشود و اورا دگر بار به فرمانروایی در آسیای کوچک فرستاد، با درخواست مادرش پروشات، کوروش در راه رفتن به آسیای کوچک در لیدیه به گردآوری سپاه پرداخت، با این سپاه که ده هزار چریک یونانی هم در آن بودند بسوی بابل راه افتاد؛ در راه بابل به جایگاهی به نام کوناکساء نزدیک دجله جنگی روی داد؛ در جنگ با آنکه کوروش کوچک بی باکی بسیاری نشان داد و یک بار هم برادر را زخمی کرد، پیروزی پایانی با اردشیر دوم بود؛ پس از این شکست ده هزار چریک یونانی به سرپرستی گزنفون که یکی از سرداران یونانی در ارتش کوروش کوچک بود به یونان بازگرداند، گزنفون گزارش این بازگشت را در کتابی با نام آناباسیس باز گو می کند.
13شهریور: 4سپتامبر1802، گئورک فردریش گروته فند، نخستین گزارش خود را درباره سنگنبشته های پارسه، در آکادمی گوگن بآگاهی دانشمندان رسانید، این دانشمند بیست و هفت ساله آلمانی نخستین کسی است که راز خواندن سنگنبشته ها را بر پایه دانشی استوار گردانید؛ گروته فند از روی نام های پادشاهی هخامنشی که به زبان یونانی نوشته شده بود و همچنین نام داریوش بزرگ که در تورات آمده بود و با بکار گرفتن زبان اوستایی و پهلوی توانست 9 واژه از نوشتار میخی را بخواند و برای آغاز کار سنگ نبشته ای را در کاخ داریوش گزینش کرد؛ «داریوش شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی که این تچر را ساخت»
21 شهریور: 12سپتامبر490 پیش از زاد روز، جنگ ماراتون نبرد داریوش با یونانیان؛ پس از برخوردهای بی بهره سپاه ایران با فرماندهی مردونیوس با سپاه یونان، داریوش بزرگ به فرنود آنکه لشگر کشی به آتن از سوی اپاختر بدرازا می کشید، برآن شد که سپاه خود را از دریای اژه به یونان برساند، لشگر ایران با کشتی از آسیای کوچک گذشت و در آتیک در دشت ماراتون پیاده شد؛ در همین جا یونانیان که در ناهنجاری بسر می بردند دست به نبرد بزرگی زدند و ایرانیان را ناچار به بازگشت به کشتی ها کردند و یونان را ترک گفتند.
گردآوری :
دارا
www.jsiran.blogfa.com
|